فیلم تمرکز (به انگلیسی: Focus) یک فیلم کمدی رمانتیک و درام به نویسندگی و کارگردانی گلن فیکارا و جان ریکوآ است. این فیلم در ۲۷ فوریه ۲۰۱۵ در ایالات متحده آمریکا منتشر شد.
یکی اسپرگن(ویل اسمیت)، یک کلاهبردار، به یک کلاب شبانه میرود. در آنجا یک جیب بر بی تجربه به نام جس برت (مارگو رابی)، سعی میکند وانمود کند شوهرش آنها را دیده و به این ترتیب نیکی را اغواء کند. نیکی متوجه میشود و به آنها پیشنهاد میکند هرگز موقع رویارویی با موقعیتی غیرمنتظره، تمرکز خود را ازدست ندهند. چند روز بعد، جس او را در کلابی دیگر پیدا میکند و او را قانع میکند تا مربی او شود. نیک، جس را به نیواورلئان میبرد و جس چند کلاهبرداری کوچک اجرا میکند. بعد به گروه نیکی معرفی میشود. بین آنها یک رابطه رمانتیک شکل میگیرد اما نیک ناراحت است؛ زیرا از پدرش آموخته که با همکارش وارد رابطه احساسی نشود. در مراسمی، نیک و جس سر یک قمارباز کلاه میگذارند. بعداً نیکی توضیح میدهد که جس «موش کور کوچک» بود که قرار نبود به این زودی از قضیه سردربیاورد. بعداً، او سهم جس را میدهد ولی با بی میلی، او را با قلبی شکسته رها میکند. ۳ سال بعد، نیکی برای رافائل گریگا کار میکند. گریگا باید یک تیم استرالیایی را شکست دهد تا قهرمان شود. نیکی قطعات ماشینهای تیم استرالیایی را عوض میکند تا سرعتشان کم شود. در مهمانی قبل از مسابقه ، او جس را میبیند که دوست دختر گریگا شدهاست. نیکی و جس دوباره رابطهشان را ازسر میگیرند. به هرحال، افراد گریگا آنها را میبینند و به انباری متروکه برده میشوند. جس فاش میکند میخواسته گریگا را اغواء کند تا ساعتش را بدزدد. اونز به نیکی تیر می زند و گریگا فرار میکند. بعداً معلوم می شود اونز پدر نیکی است. او نیکی و جس را به بیمارستان میبرد و با پول نیکی فرار میکند. سپس جس فاش میکند که ساعت گریگا را زده و با لبخند با نیکی وارد بیمارستان میشود.
فیلم دوباره شروع کن (انگلیسی: Begin Again) یک فیلم موزیکال کمدی-درام آمریکایی محصول سال ۲۰۱۳ به نویسندگی و کارگردانی جان کارنی و با بازی کیرا نایتلی و مارک رافلو است. نایتلی در این فیلم در نقش یک خواننده-ترانهسرا است که توسط یک تهیهکنندهٔ موسیقی در حال تقلا (رافلو) کشف میشود و برای تهیه یک آلبوم موسیقی در مکانهای عمومی سراسر شهر نیویورک با وی همکاری میکند.
پس از موفقیت فیلم موزیکال یک بار (۲۰۰۷) کارنی فیلمنامهٔ دوباره شروع کن را در سال ۲۰۱۰ نوشت و گرگ الکساندر آهنگسازی بیشتر موسیقی فیلم را انجام داد. تولید فیلم در ژوئیهٔ ۲۰۱۲ با فیلمبرداری در مکانهای مختلف در جای جای نیویورک و با بودجهٔ ۸ میلیون دلاری آغاز شد. این فیلم در سپتامبر ۲۰۱۳ در جشنوارهٔ بینالمللی فیلم تورنتو برای نخستین بار به نمایش درآمد و در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۴ همراه با انتشار موسیقی متن در سینما به اکران درآمد. این فیلم ۶۳ میلیون دلار به صورت ناخالص در سرار جهان به دست آورد و اغلب، نقدهای مثبتی از سوی منتقدان کسب کرد. ترانهٔ «ستارههای گمشده» این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین ترانه شد.
فیلم دوستان با مزایا (به انگلیسی: Friends with Benefits) نام یک فیلم کمدی-عاشقانه محصول ۲۰۱۱ آمریکا به کارگردانی ویل گلوک و نقشآفرینی جاستین تیمبرلیک، میلا کونیس و بازیگران مکمل پاتریشا کلارکسون، جنا الف من، ریچارد جنکینز است. فیلم برداری آن از ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۰ در نیویورک شروع شد و در سپتامبر همان سال در لس آنجلس ادامه یافت. این فیلم در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱ در آمریکای شمالی اکران شد. داستان این فیلم مربوط به مردی به نام دیلان (جاستین تیمبرلیک) میباشد که به دلیل کار خود مجبور میشود به نیویورک برود و در همین سفر زنی به نام جیمی (میلا کونیس) کمک میکند تا وی در نیویورک خانهای برای خود پیدا کند اما کمکم رابطه بین این دو جدی میشود. پس از مدتی این دو برای راحتی رفع نیاز خود با خود عهدی میبندند که بدون اینکه رابطهشان از این بیشتر پیش برود فقط با یکدیگر رابطه داشته باشند.
فیلم بلوند اتمی (به انگلیسی: Atomic Blonde) فیلمی آمریکایی در سبک اکشن مهیج جاسوسی، به نویسندگی کرت جانستاد و کارگردانی دیوید لیچ است. این فیلم برگرفته از رمان گرافیکی سردترین شهر، به قلم آنتونی جانستون در سال ۲۰۱۲ است که داستان آن حول محور جاسوسی است که موظف به پیدا کردن لیستی از مأموران دوجانبه است که در حال قاچاق به غرب میباشند. از بازیگران آن میتوان به شارلیز ترون، جیمز مکآووی، جان گودمن، تیل شوایگر، ادی مارسن، سوفیا بوتلا، یوهانس هویکور یوهانسون و توبی جونز اشاره کرد. نخستین نمایش بلوند اتمی در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۷ در جشنواره جنوب از جنوب غربی بود و همچنین توسط فوکس فیچرز در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۷ در ایالات متحده اکران شد.
فیلم نامحدود (به انگلیسی: Limitless) نام فیلمی آمریکایی و محصول سال ۲۰۱۱، به کارگردانی نیل برگر میباشد.«ادی مورا» نویسندهٔ ناموفقی است که «لیندی» ،دوست دخترش، به تازگی او را به دلیل اینکه آدم بدرد نخوری است ترک کرده. ادی خود را در تمام امور زندگی شکست خورده میپندارد و امید به بهتر شدن اوضاع ندارد اما بهطور اتفاقی به دارویی دست پیدا میکند که او را قادر میسازد از ۱۰۰٪ تواناییهای مغز خود استفاده کند؛ ادی به تدریج پی میبرد که با استفاده از این قدرت میتواند دست به کارهای بزرگتری بزند و نویسندگی را رها میکند.