کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایهداری در تفکر اروپای مدرن اثری از جری مولر با ترجمه مهدی نصرالله زاده است. این کتاب به بررسی دقیقی از مفاهیم اقتصادی میپردازد و نگاهی جامع به مساله سرمایهداری در جهان امروز دارد.
این کتاب به سراغ فیلسوفان، سیاستمداران، شاعران، دانشمندان و ... میرود و نظرشان را نسبت به مساله سرمایهداری در جهان امروز جویا میشود. جری مولر برای نوشتن کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایهداری در تفکر اروپای مدرن موفق شد جایزه دانلد کاگنِ انجمن تاریخ را برای بهترین کتاب تاریخ اروپا از آن خود کند.
ذهن و بازار: جایگاه سرمایهداری در تفکر اروپای مدرن همانطور که از نامش برمیآید اثری است درباره سرمایه داری و کاپیتالیسم. هرچند به نظر میرسد این مفاهیم در دسته مفاهیم اقتصادی قرار میگیرند و گفتگو درباره آن مختص اقتصاددانان است، اما در طول تاریخ، همیشه نظر فیلسوفان، سیاستمداران، شاعران و دانشمندان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است و آنان را واداشته تا درباره این موضوع نیز به گفتگو بنشینند و اظهار نظر کنند.
جری مولر در این کتاب به سراغ همین نظرات رفته است. او تاریخچهای را ارائه کرده است که به این سوال، پاسخ میدهد: چگونه ایده سرمایه داری در اندیشه غربی تکوین و تکامل یافته است. این کتاب نظرات اندیشمندان مختلفی را مانند هابز، آدام اسمیت، ادموند برگ، هگل، مارکس، متیو آرنولد و نیز روشنفکران کمونیست، فاشیست و نئولیبرال قرن بیستم در خود جای داده است. همچنین به بررسی پیامدهای سرمایه داری و استلزامات آتی آن میپردازد.
از نکات مثبت کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایهداری در تفکر اروپای مدرن میتوان به جامعنگر بودن و ارائه افکار مختلف اشاره کرد. ترجمه خوب و همچنین ارجاعاتی که به متون اصلی اندیشمندان داده شده است نیز از مزیتهای این اثر است.
جری مولر ۷ ژوئن ۱۹۵۴ به دنیا آمد. او در دانشگاههای برندایس و کلمبیا تا مقطع دکترا تحصیل کرد و در حال حاضر در استاد دانشگاه کاتولیک آمریکا است و تاریخ درس میدهد.
جری مولر تا به حال پنج کتاب نوشته است. ذهن و بازار که برای او جایزه بهترین کتاب اروپا را به ارمغان آورد و تفکر درباره سرمایه داری از جمله کارهای او است. مقالات مولر در نشریات فارین افرز، نیو ریپابلیک، والاستریت ژورنال و... منتشر میشود.
بخشی از کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایهداری در تفکر اروپای مدرن :
دفاع ولتر از بازار در کتاب نامهها و بعد از آن در فرهنگ فلسفی دفاعی سیاسی بود نه اقتصادی. اگر فعالیت بازاری ارزشمند شمرده میشد به خاطر آن نبود که این فعالیت جامعه را ثروتمندتر میکرد، بلکه دلیل آن کمخطرتر بودن جستجوی نفع شخصی در حوزه اقتصاد نسبت به جستجوی اهداف دیگر، بالاتر از همه غیرت و تعصب مذهبی، بود.
انگیزههای اقتصادی، فکری و شخصی ولتر را به انگلستان کشاند. در فرانسه، حمله به نهاد مستقر کلیسای کاتولیک در کتاب هنریاد آن را به آماجی برای سانسور دولتی تبدیل کرد. این کتاب به شکل مخفیانه انتشار یافت، و این به معنای آن بود که تقریباً همه سود ناشی از فروش کتاب به ناشر و نه نویسنده میرسید. در انگلستان، جایی که در آن سانسور بهمراتب کمتر بود، کتاب میتوانست آزادانه منتشر شود. انگیزه رفتن ولتر به انگلستان بخشی انتشار نسخهای بازبینیشده و نفیس از شعرش بود، نسخهای که حامیان قدرتمند و ثروتمند آن را پیشخرید کردند. عایدات قابل ملاحظه ناشی از این فروش به شخص ولتر رسید.
هرچند قصد ولتر از این سفر اقتصادی بود، دستگیر شدنش در فرانسه باعث به تأخیر افتادن آن شد. ولتر در اپرای فرانسه اهانت شوالیه دو روآن، فرزند یکی از معتبرترین خانوادههای نجیبزاده فرانسوی، را به تندی پاسخ داد. شوالیه برای آنکه به توهینکننده عامی درسی داده باشد دو نفر از خدمتکارانش را فرستاد تا شاعر را ضرب و شتم کنند، در حالی که خود جناب شوالیه هم دستوراتش را از درون کالسکه اعیانیاش در همان حوالی با صدای بلند صادر میکرد. ولتر برای گرفتن انتقام به آشنایانش در میان نجبا و حتی به وِرسای متوسل شد. اما وقتی از کمک آنان ناامید شد، خودش مسئله را در دست گرفت و در صدد حل آن برآمد. او آموزش شمشیربازی دید، به این قصد که روآن را به دوئل دعوت کند، و تپانچه هم خرید. با انتشار شایعات مربوط به نیات ولتر در پاریس، حکومت فرمان زندانی کردن او در باستیل را صادر کرد. پس از بازداشت وی، ولتر با اولیای امور به توافقی رسید که به او اجازه میداد به جای ماندن و زندانی شدن به انگلستان سفر کند.
برداشتهای ولتر از انگلستان و تصویری که او در کتاب نامههای فلسفیاش از انگلستان به خوانندگان فرانسوی خود ارائه کرد پیوند نزدیکی با دغدغههای فکری و فلسفه سیاسی او داشت. آنچه ولتر در تمدن اروپایی زمان خود بیش از همه ارزشمند میشمرد آزادی فزاینده فرد از تحمیل و اجبار بود، امری که به دلیل برخورد مداراگرانه هر چه بیشتر حکومت با اختلافات فکری، و بالاتر از همه، به دلیل حاکمیت قانون میسر شده بود. بر طبق این ملاک، انگلستان الگویی برای بقیه اروپا به شمار میآمد.