دارون عجم اوغلو، زاده ی 3 سپتامبر 1967، اقتصاددان آمریکایی با اصالتی ترکیه ای است. عجم اوغلو در استانبول و در خانواده ای ارمنی به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه یورک در بریتانیا و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ی اقتصادسنجی و اقتصاد ریاضیاتی از دانشکده ی اقتصاد لندن دریافت کرد. عجم اوغلو سپس از همین دانشکده، دکترای اقتصاد گرفت. او در سال 1993 به عضویت هیئت علمی موسسه ی فناوری ماساچوست درآمد و در سال 2006 به عنوان عضو دائم فرهنگستان هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.
کتاب در تكاپوی حكمرانی خوب :
اکنون این درک رو به رشد وجود دارد که نهادهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اجتماعی برای کامیابی اقتصادی و شکست ملت ها ضروری هستند. حکمرانی را می توان به روش های گوناگونی تعریف کرد؛ هنگامی که صحبت از حکمرانی شرکتی در برابر حکمرانی به معنای عام می شود، معنای آن قطعا متفاوت است. در زمینه رشد و توسعه اقتصادی، حکمرانی به بخش های بنیادین نهادها اشاره دارد. عناصر مهم حکمرانی که به همین ترتیب تعریف می شوند، شامل نهادهای سیاسی یک جامعه (روند تصمیم گیری جمعی و بررسی سیاستمداران و گروه های ذی نفع سیاسی و اقتصادی قدرتمند) قابلیت دولت (توانایی دولت در تأمین کالاهای عمومی در مناطق مختلف کشور) و تنظیمات نهادهای اقتصادی (چگونگی دخالت دولت در تشویق یا امتناع فعالیت اقتصادی توسط بازیگران مختلف) است. بنابراین، تعامل میان حکمرانی و رشد اقتصادی، ارتباط مستقیمی با تعامل بین نهادها و رشد اقتصادی دارد.
کتاب کلیات علم اقتصاد :
نویسندگان در کتاب کلیات علم اقتصاد با رویکردی تازه و با استفاده از مضامینی مثل بهینهسازی، تعادل و روش تجربی نه تنها قدرت ایدههای سادۀ اقتصادی را نشان میدهند، بلکه آنچه در جامعۀ امروزی در حال رخ دادن است را نیز پیشبینی کرده و به شما نشان میدهند چطور میتوانید با استفاده از دادهها رفتارهای اقتصادی را پیشبینی کنید. کتاب کلیات علم اقتصاد از نه بخش تشکیل شده است و نویسندگان در این کتاب ابتدا به سراغ بهینهیابی رفتهاند و معتقدند بهینهیابی همان انتخاب بهترین گزینۀ در دسترس است. آنها فرض را بر این گذاشتهاند که انسانها همیشه در بهینهسازی موفق هستند چون بیشتر تصمیمگیرندگان به سراغ گزینهای میروند که بیشترین سود خالص را در بردارد. بنابراین بهینهسازی یک ابزار مفید برای پیشبینی رفتار بشر به حساب میآید. آنها معتقدند با آموزش بهینهسازی به افراد میشود تصمیمات و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. سپس آنها در مورد اصل کلیدی دوم که بسط دهندۀ قاعدۀ نخست است توضیحاتی ارائه کردهاند. آنها معتقدند که نظامهای اقتصادی در «تعادل» عمل میکنند. تعادل یعنی وضعیتی که در آن همگان بهطور همزمان در جهت بهینهسازی میکوشند و یک نظام اقتصادی زمانی در تعادل است که هر فرد احساس کند نمیتواند با اتخاذ شیوهای دیگر عملکرد بهتری داشته باشد. و اما قاعدۀ سوم که نویسندگان در کتاب کلیات علم به توضیح آن پرداختهاند، «روششناختی» یا همان «روش تجربی» است. از نظر نویسندگان اقتصاددانان از دادهها استفاده میکنند تا نظریههای اقتصادی را بیازمایند، در مورد جهان بیاموزند و با سیاستگذارها سخن بگویند. برای همین دادهها نقشی اساسی در کتاب کلیات علم اقتصاد دارند. نویسندگان معتقدند که در پس هر نظریه مستنداتی وجود دارد و برای اثبات این موضوع هر فصل کتاب را با یک پرسش تجربی شروع کردهاند و سپس با استفاده از دادهها به این پرسش پاسخ میدهند. مثلاً یکی از فصلهای کتاب با این پرسش شروع میشود: «آیا یک سیگاری حاضر به ترک اعتیاد خود در ازاء 100 دلار در ماه میشود؟» سپس در همان فصل توضیح دادهاند که چگونه وقتی محققین برای ترک سیگار به سیگاریها پول پرداختند، میزان کشیدن سیگار کاهش یافت.
کتاب ریشه های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی :
این کتاب امروزه یکی از مراجع اصلی برای درس توسعه سیاسی در دانشکده های علوم سیاسی دنیا به شمار می آید و انتظار می رود که دانشجویان علوم سیاسی دنیا به شمار می رود که دانشجویان علوم سیاسی در ایران نیز به طور خاص استفاده ویژه ای از آن نمایند و گامی نخست در بر انگیختن دانشکده های علوم سیاسی کشور برای حرکت به سمت شناخت و آموزش گرایش اقتصاد سیاسی و هدایت تحقیقات آکادمیک در این زمینه باشد. پیرامون دموکراسی به طور کلی و دموکراسی سازی به طور خاص،کتاب های علمی معدودی به فارسی وجود دارد و این اثر می تواند تاحدی این کمبود را جبران کند.نکته ای که توصیه آن برای خوانندگان عام(غیر از دانش آموختگان رشته اقتصاد و علوم سیاسی)ضروری به نظر می رسد این است که نباید تسلیم هراس از ریاضیات شد و صرفا با دیدن انبوه معادلات ریاضی در کتاب به این جمع بندی زود هنگام و قضاوت عجولانه رسید که درک کتاب برای آنها ناممکن خواهد بود پیش از هر چیز باید به خاطر داشت که سه فصل نخست کتاب اساسا فاقد مدل های ریاضی است و خواندن آن برای همه آسان است. خوانندگان می توانند به سادگی با مطالعه این کتاب مقایسه ای از قدرت تبیین دیسیپلین های علمی مختلف پیدا کنند . رویکرد اقتصادی از چنان قدرت و صلابتی برخوردار است که خواننده ایرانی را بی تردید به تحسین وا خواهد داشت و کنجکاوی وی را برای شناخت بیشتر این رویکرد برخواهد انگیخت،دقیقا به همین دلیل این کتاب از زمان انتشار در کل جهان به سرعت مورد توجه قرار گرفت و به زبان های مختلف ترجمه شد.
کتاب چرا ملت ها شکست می خورند؟
ریشه های قدرت، ثروت فقر این کتاب نوشته دارون عجم اوغلو، جیمز ای.رابینسون است به ترجمه محسن میردامادی، محمدحسین نعیمی پور و مقابله متن: سید علیرضا بهشتی شیرازی است. «چرا ملت ها شکست میخورند» با نگارشی درخشان و دلپذیر به پرسشی پاسخ میدهد که قرن ها متخصصان را درمانده کرده است. چرا برخی کشورها ثروتمند و برخی دیگر فقیرند و به واسطه ثروت و فقر، سلامتی و بیماری، غذا و قحطی از یکدیگر مجزا میشوند؟» آیا این امر ناشی از فرهنگ، آب و هوا یا جغرافیا است؟ شاید جهل و غفلت از سیاست های صحیح علت ناکامی ها است؟ مطلقا خیر. هیچ یک از این عوامل قطعی یا محتوم نیستند. از این که بگذریم، چگونه توضیح دهیم که چرا بوتسوانا تبدیل به یکی از کشورهایی شده است که سریعترین رشدها را در جهان دارند، در حالی که سایر کشورهای آفریقایی همچون زیمباوه، کنگو و سیرالئون در ورطه فقر و خشونت گرفتار آمده اند؟ دارون عجم اوغلو و رابینسون قاطعانه نشان می دهند که این نهادهای اقتصادی و سیاسی ساخته دست بشرند که شالوده موفقیت اقتصادی (یا فقدان آن) را می سازند. عجم اوغلو و رابینسون بر مبنای پازنده سال مطالعه بر روی منابع اصلی به شواهد تاریخی فوق العاده ای از امپراطوری رُم، دولت-شهرهای مایا و نیز دوران قرون وسطی، اتحادیه جماهیر شوروی و آفریقا نظم می بخشند تا نظریه اقتصادی سیاسی تازه ای بنا کند که ارتبازی وسیع با پریش های سترگ امروزین دارد. «چرا ملت ها شکست می خورند؟» نحوه نگاه و درک شما را نیست به جهان دگرگون می کند.
کتاب دالان باریک :
پایان تاریخ و دموکراسی لیبرال؟ یا آنارشی و دولتستیزی؟ یا دیکتاتوری دیجیتال؟ سرنوشت بشر کدام یک از این سه بدیل است؟ دستیابی به دموکراسی و آزادی حکایت از این دارد که: عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها؛ گویی شیطان در جزئیات است. تعامل دولت و جامعه، تکلیف وضعیت آزادی انسان و حفظ و تداوم آن را روشن میسازد. اگر دولت بیش از اندازه قوی و جامعه خیلی ضعیف باشد، مسیر استبداد طی میشود؛ چهبسا در قالب جباریت دیجیتال! اگر جامعه دولتستیز و اقتدارگریز باشد، دولت غایب میشود و هرجومرج و آشوب و ناامنی فراگیر. اما اگر دولتِ قوی، در بند یک جامعۀ قوی و در مقابل آن پاسخگو باشد، سرنوشت بشر این خواهد بود: آزادی و حرمت به آزادی. اما چطور یک دولت دربند ساخته میشود؟ کتاب حاضر پاسخی است برای این پرسش مهم.