بریده‌هایی از کتاب عادت های اتمی اثری از جیمز کلیر : بخش پنجم

 عادت های اتمی

 

نکاتی که جیمز کلیر در عادت‌‌های اتمی آورده است، فرد به مرور زمان و به‌صورت بسیار تدریجی، مسیر موفقیت در زندگی را طی خواهد کرد، چون همواره سد راه موفقیت، عادت‌‌های بدی است که آدم از آن‌‌ها اجتناب نمی‌‌کند. شاید به خاطر همین نکته است که این کتاب پس از چاپ، استقبال قابل توجهی را از جانب علاقه‌‌مندان و مخاطبان این حوزه به خود دیده است.

افراد زیادی را در زندگی خود می‌‌بینیم که سعی در تغییر عادت‌‌های خود دارند. خواندن و خرید این کتاب برای کسانی که می‌‌خواهند عادت‌‌های روزمره‌‌ی خود را تغییر دهند، بسیار مفید خواهد بود.

 

عادت‌ها، ترکیبی از عواید بهبودهای درونی هستند. اینکه هر روز ۱ درصد بهتر شوید، در طولانی‌مدت به رقم بزرگی منتج خواهد شد. - عادت‌ها یک شمشیر دولبه‌اند. آن‌ها می‌توانند به نفع یا به ضرر شما عمل کنند و به همین دلیل شناسایی جزئیاتشان ضروری است. - تغییرات کوچک غالبا تفاوت‌های ظاهری چندانی ایجاد نمی‌کنند، تا زمانی که از یک مقدار مرزی عبور کنید. قدرتمندترین نتایج در هر پروسهٔ تدریجی، با تاخیر ظاهر می‌شود. باید صبور باشید. - یک عادت اتمی، عادتی کوچک است که در دل یک سیستم بزرگ‌تر جای دارد. همان‌طور که اتم‌ها سنگِ بنای سازندهٔ مولکول‌ها هستند، عادت‌های اتمی نیز نتایج قابل توجهی را می‌سازند. - اگر نتایج بهتری می‌خواهید، تعیین اهداف را فراموش کنید. در عوض روی سیستم‌تان تمرکز کنید.  شما تا سطح اهدافتان بالا نمی‌روید، بلکه تا سطح سیستم‌هایتان پایین می‌آیید.

تمام نتایج بزرگ از شروع‌های کوچک حاصل می‌شوند.

نتایج شما در آینده، حاصل عادت‌های فعلی‌تان هستند. ارزش خالص شما در آینده از عادات مالی شما به دست می‌آید. وزن شما در آینده به‌واسطهٔ عادات غذایی‌تان تعیین می‌شود. دانش شما در آینده از عادات یادگیری‌تان نشات می‌گیرد. میزان درهم‌ریختگی خانهٔ شما در آینده محصولی از عادات تمیزکاری‌تان است. آنچه تکرار کنید، عاید شما می‌شود.

گاهی اوقات یک عادت را به‌سختی به خاطر می‌آورید و باید «آن را شفاف و آشکار کنید». در سایر موارد، دوست ندارید کار را شروع کنید و باید «آن را جذاب کنید». در بسیاری از موارد، امکان دارد یک عادت را دشوار ببینید و باید «آن را ساده کنید». و گاهی اوقات هم دوست ندارید به یک عادت پایبند بمانید و باید «آن را رضایت‌بخش کنید».

محیط همچون یک دست نامرئی است که رفتار انسانی را شکل می‌دهد. صرف‌نظر از شخصیت‌های منحصربه‌فردمان، رفتارهای معینی هستند که تحت شرایط محیطی خاص دائما از ما سر می‌زنند.

«برای نوشتن یک کتاب خوب، باید ابتدا به خودِ کتاب تبدیل شوید»

کنجکاوی بهتر از باهوش بودن است. داشتن انگیزه و کنجکاوی مهم‌تر از باهوش بودن است، زیرا وجودشان به اقدام ختم می‌شود. باهوش بودن هیچ‌گاه به‌خودی‌خود نتیجه نمی‌دهد، زیرا شما را به اقدام وانمی‌دارد. این تمایل است، نه هوش و اطلاعات، که موجب بروز رفتار می‌شود. همان‌طور که ناوال راویکانت می‌گوید «ترفند لازم برای شروع هر کار این است که میل به انجام آن را به وجود آورید».

جوشیدن در آب، سیب‌زمینی را نرم و تخم‌مرغ را سفت می‌کند. نمی‌توانید کنترلی بر روی ماهیت سیب‌زمینی یا تخم‌مرغ بودنتان داشته باشید، اما می‌توانید در بازی خاصی شرکت کنید که آن نرم یا سفت بودن به کارتان بیاید. اگر نمی‌توانید محیط مطلوبی را برای خودتان بیابید، می‌توانید موقعیت را از جایی که احتمالات علیه‌تان است به جایگاهی که شرایط به نفعتان است، تغییر دهید.

عادت‌های شما هویتتان را شکل می‌دهند و هویت شما نیز عادت‌هایتان را! این یک خیابان دوطرفه است.

شما هوس نمی‌کنید که سیگار بکشید، بلکه هوس می‌کنید آن حس تسکین بعد از آن را تجربه کنید. انگیزهٔ شما مسواک زدن دندان‌هایتان نیست، بلکه دوست دارید حس تمیزی داشته باشید. هدفتان این نیست که صرفا تلویزیون را روشن کنید، بلکه می‌خواهید سرگرم شوید. هر وسوسه‌ای به تمایل شما برای تغییر وضعیت درونی‌تان پیوند خورده است.

 

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها