کتاب بامعنا زیستن اثر تاد می ، ترجمه از فریده گوینده ، نشر لگا : دوستی روایت میکرد که شبی دیرهنگام در مترو، متوجه شده که مرد بغل دستیاش با غضب و نفرت به زنی نگاه میکند که چند متر آنطرفتر روی صندلی واگن نشستهاست: «بلند شدم و کتاب به دست روبروی مرد ایستادم و مانع دیدش شدم. این کار را آنقدر ادامه دادم تا زن به ایستگاه مقصدش رسید و پیاده شد.» آن دوست از این کار شعف عجیبی داشت. گویی معنایی را یافته و به چیزی ارزش داده بود: ایستادن برابر شر، برای دفاع از حضوری انسانی! خاطرهای که «تاد می» در مقدمهی کتاب «بامعنا زیستن» از تجربهی نوجوانیاش در مترو و احساس پوچی و بیمعنایی عمیق آن روزش شرح میدهد، اهمیت خاطرهی این دوست را دوچندان کرد؛ اگر تاد می در آن روز در مترو با وضعیتی شبیه وضعیت آن دوست روبرو شدهبود، باز هم با احساس بیمعنایی روبرو میشد؟ یا اینکه معنای زندگی، به تمامی درون خود زندگی، همهی لحظاتش و تکتک آن رخدادهای هنوز نیامدهاش حضور دارد و هرآن در فرمی منحصر به خود ما نمود مییابد. یا در تعبیری البر کامویی «ما باید در دل بیاعتنایی عالم زندگی کنیم، یا به بیان بهتر، در دل تقابل همیشگی نیازمان به معنا و خاموشی دائمی عالم.» به درستی و دقیق نمیتوان گفت، اما می، این فیلسوف و جستارنویس آمریکایی، در کتاب کوچک و راهگشایش «بامعنا زیستن: معنای انسانی در جهانی خاموش» به سیاقی سراسر جستوجوگرانه بر پایهی شناخت و شهود، سعی کرده راهی بیابد، برای اندیشیدن به آنچه زندگی را بامعنا میسازد!
کتاب خداوندان اندیشه سیاسی (جلد اول) اثر مایکل برسفورد فاستر ، ترجمه از جواد شیخ الاسلامی ، نشر امیرکبیر : افلاطون قلمرو فلسفه را به حوزه فعالیت عملی انسان نیز می کشاند و به حکمران فیلسوف این حق را می دهد که برای جامعه منشور حکومت و برای فرد سرمشق رفتار تعیین کند. اما در نظر ارسطو تما این فعالیت های عملی از حوزه معالجات علمی و نسخه نویسی های فلسفی خارجند. به این معنی که فیلسوف کاری به اصلاح یا تکمیل نظام سیاسی اجتماع ندارد. فقط آن دسته از اصول لایزل و اجتناب ناپذیر که حاکم بر قلمرو کون و مکان هستند موضوعاتی مناسب برای ادراک و پژوهش فلسفی هستندو از این جهت تنها فعالیتی که برای فیلسوف مجاز و مناسب است تبحر در دریای اندیشه است ولاغیرارتباط او با دنیای مسائل علمی نه این وظیفه را برایش ایجاد می کند که آن مسائل را اصلاح کند و ه الزامی برایش دارد که زندگانی خود را ادامه دهد. به عکس وظیفه او این است که تا جایی که بتواند از چنین دنیایی کناره گیرد و عزلت و گوشه نشینی اختیار کند.
کتاب زندگی سخت است اثر کی رن ستیا ،ترجمه از عباس زیدی زاده ، نشر فلسفه : این کتاب در مورد بهترین نحوه استفاده از یک چیز بد: در وضعیت انسانی است. من در سختیها شما را رهنمون خواهم بود، از کنار آمدن با درد گرفته تا یافتن دوستان جدید، از غم فراق گرفته تا شکست با عزت، از وظایف بیعدالتی گرفته تا جستجوی معنا در زندگی. هیچ فرمول سادهای برای نحوه زندگی وجود ندارد. آنچه من در عوض دارم، داستانها، تصاویر و ایدههاست برخی قرضگرفته شده، برخی از آنها متعلق به خودم و مشتاق گوش دادن، تا آنجا که میتوانم صادقانه و انساندوستانه، به مشکلاتی که با آنها روبرو هستیم و یادگیری از آنچه میبینم. فلسفهی حدس و گمان، بیهوده یا ماشینی نیست که صرفا بر اساس استدلال باشد. اگر صفحات بعدی را ورق بزنید، بحثهای گستردهای خواهید یافت، علاوه بر این، عباراتی را خواهید دید که هدفشان نشان دادن وضعیت انسان به شیوههای میل مستقیم است. این به معنای تحقیر استدلال انتزاعی نیست، اما فیلسوفان نیز احساساتی دارند.