کتاب فریب نهان اثر نیما قربانی ،نشر بینش نو : پویاییهای حاکم بر روابط انسانی حکایت از دستکاریهای احساسیای میکنند که کارکردی نهان دارند، اما خود را در قالب حسی مبهم از نارضایتی از رابطه آشکار میکنند. پیش میآید که از دست کسی و رابطهای آزرده و کلافهایم، اما نمیدانیم چرا. جهل به اینکه کجای کار میلنگد، نشان میدهد احساساتتان به شکلی پنهان دستکاری و تحریک شدهاند و شما، به دلیل ماهیت ناهشیار این پویایی ارتباطی، عاجز از فهم مسأله و پاسخ درخور به آن هستید. این کتاب ماهیت، فرایندها، و پیامدهای دستکاریهای پنهان احساسی را در روابط روشن میکند. فریب چه نشانههایی دارد، چگونه ظالم و مظلوم به شکلی نهان درهمتنیده عمل میکنند، چگونه میتوان با فریب به شکلی سازنده روبرو شد، و بار اخلاقی و احساسی دستکاریهای احساسی چیست، محورهای طرحشده در این کتاباند که فرهنگ ایرانیان را به پاسخ فرا میخوانند.
کتاب مشروطه خواه لیبرال: سیدحسن تقی زاده اثر ایرج افشار ،نشر اگر : سیدحسن تقیزاده (زاده ۵ مهر ۱۲۵۷ در تبریز – درگذشته ۸ بهمن ۱۳۴۸ در تهران)، از رهبران انقلاب جنبش مشروطه ایران، از رجال سیاسی بحثانگیز معاصر، دیپلمات، از شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران معاصر، و در زمرهٔ کسانی است که جمعی به شدت هوادار و موافق، و مخالفانی از طیفهای گوناگون دارد. وی مدتی رئیس مجلس سنای ایران بود. منابع زیادی دربارهٔ او انتشار یافتهاند اما جنبههایی از زندگی سیاسی او هنوز ناشناخته، کمشناخته، و موضوع مجادلات سیاسی هستند. سرانجام این شخصیت پیچیده سیاسی در هشتم بهمن ۱۳۴۸ خوشیدی در حالی که ۹۱ سال داشت دیده از جهان فروبست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. وی تا آخر عمر تنها با همسر خود زندگی کرد و فرزندی نداشت.
فعالیتهای علمی و فرهنگی تقیزاده طیف گسترده و متنوعی را دربرمیگیرد: تحقیق، تألیف، روزنامهنگاری، تدریس، کتابشناسی، ایراد خطابه و سخنرانی، پشتیبانی از فعالیتهای علمی - فرهنگی به لحاظ مقام و موقعیت سیاسی، مشارکت در تأسیس و سازماندهی نهادهای علمی و فرهنگی و مشاوره و رایزنی در این زمینهها. صورت تفکیکی از آثار او در یادنامه تقیزاده آمدهاست. بخش عمدهای از نوشتهها و یادداشتهای تقیزاده، اعم از نوشتههای فارسی و خارجی به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده و مجتبی مینوی که از دوستداران تقیزاده بود، طی مقاله مفصلی کتابهای عمده، سلسله خطابهها و مقالات مهم وی را معرفی و بررسی کردهاست. از آثار تحقیقی تقیزاده، پژوهش دربارهٔ گاهشماری و تاریخ تقویم و نجوم در ایران، تاریخ برخی مذاهب کهن در ایران و از جمله آیین مانی، تاریخ عرب جاهلی مقارن با ظهور اسلام و تتبعات دربارهٔ فردوسی و ناصرخسرو اهمیت بیشتری دارد و با توجه صاحب نظران روبروست. از نظر خاورشناسان غربی، که به ارزش و اهمیت تحقیقات دانشمندان ایرانی با شکاکیت و احتیاط توجه داشتهاند،
محمد قزوینی و سیدحسن تقیزاده جایگاه علمی متمایزی دارند. تقیزاده در دانشگاه کمبریج بریتانیا، مدت کوتاهی در دانشگاه کلمبیای آمریکا و مدت نسبتا طولانی در دانشکده معقول و منقول (الهیات کنونی) دانشگاه تهران به تدریس مواد درسی زبان فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران، تاریخ عرب در اوایل ظهور اسلام، تاریخ ادیان ملل قدیم و تاریخ علوم اسلامی اشتغال داشت. متن خطابههای درسی او ضمن آثار وی منتشر شدهاست.
کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد اول) اثر الکساندر سولژنیتسن ،ترجمه از احسان سنایی اردکانی ، نشر مرکز : هنگامی که «ماکسیم گورکی»، از اردوگاههای سیبری دیدن کرد، تا آخرین ساعات همهچیز همانطور گذشته بود که قدرت میخواست. در همان لحظههای آخر بود که زندانیای حقیقت را پیش روی نویسندهی بزرگ روس گذاشت و به قول الکساندر سولژنستین، درست در زمانی که گورکی سوار بر قایق، آنجا را ترک میکرد، آن زندانی تیرباران شد و توامان همهی آن آرمانهای انسانی جا گرفته در ذهن شبه پیامبر شوروی، درحال فروریختن بود. هرچند او نمیدانست که این فروریختن هم، به قیمت جان آن زندانی تمام شده است! گورکی پیرسالتر از آن بود که بتواند برای روایت آنچه دانسته بود کاری کند و ازهمینرو ظهور سولژنستین و روایتهایش از گولاگ، الزامی بود و مبدل به سهمگینترین روایتهای تاریخ بشری از سرحدات رنج زیر یوغ استبداد شد. با اینکه در آغازین سالهای پسااستالینی، نیکیتا خروشچف، سومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از در دوستی با سولژنستین درآمد و اجازهی انتشار کتاب «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» را صادر کرد، اما هیچکس انتظارش را نداشت ماجرای گولاگ و گولاگیها، از آنچه بر ایوان دنیسویچ رفته، فراتر باشد. شوک عظیم دوازده سال پساز چاپ «یک روز از زندگی...» اتفاق افتاد: نسخههای زیرزمینی و بدون سانسور «مجمعالجزایر گولاگ»، حاصل ده سال تحقیق و تفحص الکساندر سولژنستین از اردوگاههای کار اجباری شوروی و گفتوگو با بازماندگان، در زمستان 1974، میان مردم دست به دست شد. درحالیکه جاسوسان کا. گ. ب، در همهجا بهدنبال سولژنستینخوانها بودند، وقایعنگاری هولانگیز و هوشربای برندهی نوبل ادبیات 1970، منظر مردم شوروی و همهی جهانیان را نسبت به اعماق وحشت زیستن در جهان استالینی، برای همیشه تغییر داد.
مجمعالجزایر گولاگ به مثابهی تجربهای در تحقیق و تفحص ادبی، فقط از عهدهی نویسندهای متعهد، چپگرا و معتقد به آرمانهای بزرگ اخلاقی و انسانی همچون سولژنستین برمیآمد که وجدان بیدارش، به او اجازهی سکوت برابر رنج و محنت مردمش را نمیداد. خواندن کتاب بزرگ سولژنستین، در زمانهی اکنون، باید همراه با یادآوری جملههای خود او در پیامش هنگام دریافت نوبل ادبیات باشد، تا گولاگهای دور و نزدیک خودمان را در همین هزارهی سوم، فراموش نکنیم: «بیایید هیچیک از مدعوین این خوان ضیافت از خاطر نبرند که همین الساعه زندانیهای سیاسی در دفاع از حقوقی که محدود و پایمال شدهاند، در اعتصاب غذا به سر میبرند.»