کتاب محکم در آغوشم بگیر ؛ هفت گفتوگو برای یک عمر زندگی با عشق بر خلاف نامش که ممکن رمانی عاشقانه به نظر برسد، در تلاش است تا به تمام زوجها کمک کند، زندگی خود را بر پایه رابطهای عاشقانه و سالم بنا کنند.
این اثر نوشته دکتر سو جانسون است. او که مدتهاست مدیریت موسسه زوج و خانواده اتاوا را بر عهده گرفته است، در این کتاب مجموعهای از نتیجه سالها فعالیتش را نوشته است. فعالیتهایی که به افراد کمک میکند روابطشان را نجات دهند و زندگی خود را آنطور که دوست دارند، رقم بزنند.
«انسان وقتی کسی را دوست دارد، از هر زمانِ دیگری آسیبپذیرتر است.»
درکِ ما از واقعیت، از خودِ واقعیت مهمتر است.
نظریهٔ پیوند به ما میگوید کسی که او را دوست داریم در زندگی پناهگاه ماست. وقتی آن شخص از نظر عاطفی در کنار ما نباشد، حس میکنیم در این جهانْ بیدفاع و تنها رها شدهایم.
«پشتِ ماسکِ بیتفاوتی، بدبختیِ نامحدودی است و پشتِ بیعاطفگیِ ظاهری، یأس.»
سبکِ بیانِ نادرست یا مخرب سه نوع دارد: اینکه دنبال مقصر بگردیم، اینکه بدون توجه به مشکلات خودمان به طرف مقابل اعتراض کنیم، و اینکه به حرف یکدیگر گوش ندهیم و از موقعیت فرار کنیم.
تمام دعواهای زنوشوهری بازپردازیِ این چند سؤال است: آیا حواست به من هست؟ آیا به من اهمیت میدهی؟ آیا وقتی صدایت کنم یا به تو نیاز داشته باشم به کمکِ من میآیی؟
یکی از مطالعاتِ درخشانِ تد هیوستون از دانشگاه تگزاس نشان میدهد دلیلِ اصلیِ مشکلدارشدنِ روابطِ زناشویی دعوا و درگیری نیست، بلکه کمشدنِ محبت و پاسخهای عاطفیای است که به یکدیگر میدهند. درواقع نبودِ پاسخهای عاطفی مهمتر از درگیریهای بین زنوشوهرهاست و بررسیِ این شاخصْ بهتر میتواند نشان دهد پنج سال دیگر اوضاع روابط بین زنوشوهرها چگونه خواهد بود. زوال ارتباط زناشویی زمانیست که پاسخهای صمیمی و محبتآمیز بین زنوشوهرها قطع میشود، نه وقتیکه با هم دعوا میکنند.
همهٔ ما در عشقْ آسیبپذیریم، این آسیبپذیری جزئی از عشق است. ما از نظر احساسی در برابر آنهایی که دوستشان داریم، بیدفاعیم و به همین دلیل گاهیاوقات بهطرز اجتنابناپذیری با کلمات یا رفتارهای نسنجیده یکدیگر را میآزاریم. با وجود گزندهبودنِ این موقعیتها، رنجْ معمولاً سطحی و گذراست. اما تقریباً همهٔ ما حداقل یک حساسیتِ عمیقِ اضافی داریم ـ نقطهٔ حساسی در پوستهٔ احساسیمان ـ که در لمسکردنْ حساس و لطیف است، بهآسانی آزرده میشود و عمیقاً دردناک است. وقتی این نقطهٔ حساس آزرده میشود، میتواند در سرتاسر رابطهمان خونریزی کند. ما تعادل احساسیمان را از دست میدهیم و درگیر گفتوگوهای ویرانگر میشویم.
«وقتی قلبتان با شما حرف میزند، از حرفهایش یادداشت بردارید.»
در خونِ زنها اکسیتوسین یا هورمونِ آغوشِ بیشتری وجود دارد. به همین دلیل وقتی از طرف کسی توجه کمتری میبینند، بیشتر به او توجه میکنند.
همیشه برایم جالب است که وقتی کودکی گریه میکند، او را در اولویت قرار میدهیم و به او واکنش نشان میدهیم. بچههامان ما را تهدید نمیکنند و ما میپذیریم که آنها آسیبپذیر بوده و به ما نیاز دارند. درواقع آنها را در چارچوب دلبستگی میبینیم. اما به ما آموختهاند که بزرگترها را اینشکلی نبینیم.
عشق شاید پرکاربردترین و قدرتمندترین کلمه در زبان انگلیسی باشد. ما کتابهای قطوری دربارهاش مینویسیم و در وصفش شعرهایی میسراییم. دربارهاش ترانه میخوانیم و برایش دعا میکنیم. برایش میجنگیم (هلن را در تروآ ببینید) و مقبرههایی برایش میسازیم (تاجمحل را ببینید). با وجودش سر به فلک میکشیم: «عاشقتم!» و با نابودیاش از عرش به فرش میرسیم: «دیگه عاشقت نیستم!» بیحدواندازه دربارهاش فکر میکنیم و حرف میزنیم. اما عشق واقعاً چیست؟