کتاب قوی سیاه؛ اندیشهورزی پیرامون ریسک اثر نسیم نیکولاس طالب به تأثیر رویدادهایی که وقوعشان را محال میپنداشتهایم میپردازد. موضوع محوری کتاب قوی سیاه پیشگیری از پیشبینی و مقاوم شدن در برابر شکست و رویدادهای منفی است. این کتاب برای ۳۶ هفته در فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز قرار داشت.
ساده بگویم، کلاهبردارها بیشتر در فضاهای کنترلشده پدید میآیند تا فضاهای آزاد و بیساختار.
«قوی سیاه» نامیدهایم رویدادی است با سه ویژگی: نخست، ناگهانی است چون بیرون از قلمرو انتظارات عادی است و هیچ رویدادی در گذشته نمیتواند به شیوهای قانعکننده احتمال وقوع آن را معین کند. دوم، اثری بس سنگین و نامتعارف دارد. سوم، ما چون آدمیزاد هستیم، بنا به سرشتی که داریم، پسازاینکه سروکلهٔ قوی سیاه (بهرغم ناگهانی بودنش) پیدا شد، دلایلی سرهم میکنیم تا وقوع آن را توجیه، و ثابت کنیم قابلپیشبینی بوده است.
یاد بگیرید چگونه باورها را نه برحسب میزان باورپذیری آنها بلکه برحسب آسیبهایی که ممکن است به بار بیاورند دستهبندی کنید.
شادی ما به شمار دفعاتی که حس مثبت پیدا میکنیم بستگی بسیار بیشتری دارد تا به ژرفای آنها. این چیزی است که روانشناسان آن را «تأثیر مثبت» میخوانند.
شانس حتی از هوش برابرتر تقسیم شده است. اگر به هرکس درست به اندازهٔ تواناییاش پاداش داده میشد هنوز جهان بیعدالت میبود –کسی توانمندی خودش را انتخاب نمیکند. بختی بودن وضع این اثر سودمند را دارد که ورقهای اجتماع را بُر میزند و گندهها را فرومیافکند.
بیشتر خطاهای ما در خردورزی از اینجا ناشی میشود که ما درحالیکه سامانهٔ یک را به کار گرفتهایم گمان داریم با سامانهٔ دو کار میکنیم.
گاهی گفته میشود «خردمند کسی است که بتواند چیزهایی را که میآیند ببیند.» شاید خردمند کسی باشد که میداند نمیتواند چیزهای دور را ببیند.
تاریخ و جوامع نمیخزند، میجهند؛ از این گسل به آن گسل، با فرازوفرودهایی در میانه.
همه میدانند ما به پیشگیری بیش از درمان نیاز داریم؛ ولی کمتر کسی برای پیشگیری پاداش میدهد. ما کسانی را که نامشان در کتاب تاریخ ثبت شده است میستاییم؛ ولی به بهای نشناختن کسانی که با وجود ایفای نقش، نامی از آنان در کتابهای ما برده نمیشود.
مغز ما نمیتواند چیزی را بدون نوعی تفسیر، بهصورت خام ببیند.