کتاب چگونه کمال گرا نباشیم؟ اثر استفان گایز نویسنده کتاب معروف خردهعادت ها، راهی جدید به سوی خودباوری، زندگی بدون ترس و رهایی از کمالگرایی به شما نشان میدهد.
از سالهای ابتدایی زندگی یک کودک، به او گفته می شود که داخل خطوط رنگآمیزی کند و اگر از خط بیرون بزند، به او میگوییم که نقاشیاش غیرقابل قبول است. این همان کمالگرایی و همان طرز فکر محدود کننده است
سم کمالگرایی «تلاش برای برتری به شما انگیزه میدهد؛ تلاش برای رسیدن به حد کمال، انگیزه را از شما میگیرد.
به تأخیر انداختن کارها ناشی از تنبلی نیست بلکه از ترس و اهداف فوقالعاده پیچیدهای نشأت میگیرد که از ذهنی کمالگرا تراوش میشوند.
اگر میخواهید کاری انجام دهید و دلیل خوبی برای انجامش دارید، آن را انجام بدهید.
هنگامی که ژاپنی ها ظروف شکسته را تعمیر میکنند، محل شکستگی را با طلا پر میکنند آنها معتقدند وقتی که چیزی آسیب دیده است و سرگذشتی دارد، زیباتر میشود.»
کف و سقف دو مسئله مهم در زندگی هستند، در این مورد، کف شما حداقل شرایط ضروری است که نیاز دارید تا از زندگی احساس رضایت کنید. سقف شما نهایت توانایی نهفته و بزرگترین رویایی است که در سر میپرورانید. اگر در جایی بین کف و سقف خواستههایتان زندگی میکنید، پس باید شاد باشید زیرا به حداقل آنچه که برای شاد بودن نیاز داشتهاید، رسیدهاید و به این معنا هم نیست که دیگر به سقف آرزوهایتان نخواهید رسید.
«افرادی که احساس نیاز شدیدی به تایید شدن توسط دیگران میکنند، کمتر مورد تأیید قرار میگیرند و افرادی که کمتر احساس نیاز به تایید دیگران میکنند، بیشتر مورد تأیید قرار میگیرند.»
کمالگرایی با بیش از اندازه محافظت کردن از ما در برابر اشتباهات و شکستهایی که ممکن بود ناکامیهایی کوتاه مدت و اما کامیابیهایی بلند مدت به ارمغان آورند، در طولانی مدت ما را ضعیف میکنند.
- کمتر به درست انجام دادن اهمیت بدهید. بیشتر به انجام دادن کار اهمیت دهید. - کمتر به شکست اهمیت بدهید. به موفقیت اهمیت دهید.
کمالگرایی شما را وادار میکند در خانه بمانید، مانع از آن میشود که از فرصتها استفاده کنید. و انجام پروژههایتان را به تأخیر میاندازد، باعث میشود فکر کنید زندگیتان از آنچه که در واقعیت هست، بدتر است؛ نمیگذارد خودتان باشید؛ به شما استرس میدهد؛ آنچه خوب است را در نظرتان بد جلوه میدهد؛ و سیر طبیعی انجام کارها را تکذیب میکند.