کتاب نیلوفر و مرداب نوشته تیچ نات هان است که با ترجمه علی امیرآبادی منتشر شده است. این کتاب هدفش ایجاد شادی و آزادی جمعی در وجود انسانها است.
چرا مدارس شیوهٔ مدیریت رنجها را به جوانان یاد نمیدهند؟ اگر دانشآموزی بسیار غمگین باشد نمیتواند تمرکز کند و چیزی بیاموزد.
هنگامی که مادرْ کودک گریانش را با محبتی بیحدوحصر در آغوش میگیرد، نیروی آن عطوفت به بدن کودک نفوذ میکند. حتی اگر در ابتدا نداند که چرا کودکش رنج میکشد و مشکل اساسی کجاست، تنها با پناهدادن کودک در میان بازوانش موجب تسکین رنجهای او میشود. اگر با تنفس آگاهانه رنجهایمان را خوب شناسایی کنیم و با محبت در آغوششان بگیریم میتوانیم آنها را تسکین دهیم.
هنگامی که عاشق کسی باشید، میخواهید به او چیزی بدهید که بتواند شادش کند. باتوجهبه موضوع و شیوهٔ خاص موردنظر ما گرانبهاترین چیز برای پیشکش کردن به معشوقتان همان «حضور» شما در کنار اوست. اگر در کنار او حضور ندارید چگونه میتوانید عشق بورزید؟! برای عشق ورزیدن باید کنار او حضور داشته باشید. حضور تماموکمال در کنار دیگری، بهخودیِخود، بخشی از مهارت شادکامی است.
ما با رنج، پشیمانی، و غمهایمان همان کاری را میکنیم که حیوانات نشخوارکننده با غذاهایشان میکنند! جویدن، بلعیدن، بالاآوردن و سپس دوباره خوردن آنها!
وقتی میگویید که «عزیزم، میدانم که رنج میکشی و به همین دلیل است که در کنار تو هستم» از رنج دیگری کاستهاید؛ گرچه هنوز حتی فرصت نکرده باشید تا کاری برای کمککردن به او انجام دهید.
افرادی را که میپنداریم عامدانه سبب رنجهای ما میشوند قربانی رنجهای زندگی خودشان هستند.
اگر رنجهایمان دوام میآورند و زنده میمانند به این دلیل است که خوراک آنها را تأمین میکنیم. ما با رنج، پشیمانی، و غمهایمان همان کاری را میکنیم که حیوانات نشخوارکننده با غذاهایشان میکنند! جویدن، بلعیدن، بالاآوردن و سپس دوباره خوردن آنها! اگر هنگام کار کردن، غذا خوردن، قدمزدن، یا گفتوگو با کسی، با خیالات گذشته و آینده و نگرانیهای زمان حال، خوراک رنجهایمان را تأمین کنیم، خود را قربانی آن خیالات میکنیم و نابود میشویم.
ما همه میخواهیم شاد باشیم و کتابها و معلمهای بسیاری در دنیا هستند که میکوشند به مردم کمک کنند تا شادتر باشند. بااینهمه، ما همچنان در حال رنجکشیدنیم. بنابراین ممکن است فکر کنیم برای شاد بودن «اشتباه عمل کردهایم». یا بهعبارتی، «در شادکامی شکست خوردهایم». اما این نحوهٔ تفکر درست نیست. توانایی بهرهمندی از شادی مستلزم این نیست که رنجهایمان را به صفربرسانیم. درواقع، مهارت شاد بودن مهارت درست رنجکشیدن نیز هست. هنگامی که یاد بگیریم چگونه رنجهایمان را بپذیریم، در آغوش بکشیم، و درک کنیم، بسیار کمتر رنج میکشیم.
درواقع، مهارت شاد بودن مهارت درست رنجکشیدن نیز هست.
یکی از راههای مراقبت از رنج این است که بذری را شکوفا کنیم که سرشتش در تضاد با آن رنج باشد. همانطور که هیچچیزبدون متضادش وجود ندارد، اگر درون شما بذر تکبر وجود دارد پس حتماً بذر شفقت هم هست. درون هر یک از ما بذر شفقت وجود دارد. اگر هر روز تمرینهای ذهنآگاهی شفقت را به کار ببرید، بذر شفقت درون شما جوانه میزند و سپس نیرومند میگردد. شما فقط نیاز دارید بر این نکته تمرکز کنید، آنگاه بذر شفقت بهمنزلهٔ توانایی قدرتمندی در مقابله با رنجها خود را مینمایاند. بهطور طبیعی، هنگامی که بذر شفقت در درون شما جوانه زند و نیرومند گردد، بذر تکبر ضعیف میگردد و خشک میشود. مجبور نیستید با تکبر خود بجنگید یا آن را سرکوب کنید. ما میتوانیم بهطور گزینشی بذرهای مثبت درونمان را آبیاری کنیم و از آبیاری بذرهای منفی خودداری کنیم