جملاتی از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک نوشته جیمز نوربری

 

جملاتی از کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک نوشته جیمز نوربری

 

کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک نوشته جیمز نوربری و ترجمه نازنین فیروزی اثری در حوزه فلسفه و زندگی است که درس‌های راهگشایی برای تحمل سختی‌ها به شما می‌دهد.

دو دوست یعنی پاندای بزرگ و اژدهای کوچک در این کتاب مصور جذاب سفری را به دل طبیعت آغاز می‌کنند. سفری دور و دراز که فصل ها به طول می‌انجامد. آنها بازها دچار اشتباه می‌شوند و مسیر را گم می‌کنند اما در این سفر چیزی‌های شگفت‌انگیزی نیز کشف می‌کنند.  

جیمز نوربری در این کتاب فلسفه، خودشناسی و رابطه سازنده با دیگران را با هم درآمیخته تا سخنانی زیبا و حکیمانه و تصاویری جذاب و ماندنی بیافریند و در نهایت کتابی بنویسد که آرام بخش و راهگشا برای کسانی است که دوران سختی را در زندگی سپری می‌کنند.

 

 

پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهم‌تره، سفر یا مقصد؟» اژدهای کوچک گفت: «همسفر.»

پاندای بزرگ گفت: «اشتباه‌های تو تلاشت رو نشون می‌ده. پس تسلیم نشو!»

طبیعت با پاییز بهمون نشون می‌ده رهاکردن چقدر می‌تونه زیبا باشه.

روزهایی هست که بلندشدن، خودش پیروزی است.

اژدهای کوچک گفت: «الان اصلاً وقت ندارم گل‌ها رو ببینم.» پاندای بزرگ گفت: «درست به همین خاطر باید اون‌ها رو ببینی؛ شاید فردا دیگه نباشن.»

بعضی‌ها مثل شمع‌اند؛ خود‌شان را می‌سوزانند تا به دیگران نور بتابانند.

«گاهی حتی یه قدم خیلی کوچیک بهتر از اینه که اصلاً قدمی برنداری.»

«فکرهای بد باعث می‌شن من آدم بدی بشم؟» پاندای بزرگ گفت: «نه. موج‌ها اقیانوس نیستن.

اژدهای کوچک گفت: «خیلی خسته‌ام.» پاندای بزرگ مکثی کرد و گفت: «توی زمستون طبیعت کنار می‌ره، استراحت می‌کنه و انرژی‌اش رو جمع می‌کنه برای یه شروع تازه. ما هم اجازه داریم همین کار رو بکنیم دوست کوچیک من.»

اژدهای کوچک گفت: «من کم آوردم.» پاندای بزرگ گفت: «عیبی نداره. فردا دوباره سعی می‌کنیم.»