جملاتی از کتاب سایه‌ باد اثر کارلوس روئیث ثافون

 

جملاتی از کتاب سایه‌ باد اثر کارلوس روئیث ثافون

 

سایه‌ی باد اثر نویسنده اسپانیایی، کارلوس روئیث ثافون داستانی پرهیجان درباره یک شهر با یک گورستان کتاب است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این اثر تا به حال به ۲۰ زبان ترجمه شده و یک کتاب پرفروش در سطح جهانی است.

 

 

هرگز به هیچ‌کس اعتماد نکن، دانیِل. به‌خصوص افرادی که همیشه تحسین‌شون می‌کنی و در ذهنت بزرگ‌ترین انسان‌ها هستن. همیشه همون آدم‌ها بیشترین بار رنج و درد را روی دوشِت می‌گذارن و تو را به سمت بدترین مصیبت‌ها هدایت می‌کنن.»

«به دست آوردن پول به خودیِ خود کارِ سختی نیست. دشواری در اینه که پول را به روشی به دست بیاری که ارزش فدا کردن یک عمر زندگی را داشته باشه.»

بعضی اوقات، وقتی با یک غریبه صحبت می‌کنی حس آزادی و بی‌پروایی بیشتری داری تا این‌که با کسی حرف بزنی که خیلی خوب تو را می‌شناسه. واقعاً چرا این‌طوره؟»

آنان که عاشقانه کسی را دوست دارند، عشق‌شان در سکوت است، با رفتارشان آن را نشان می‌دهند نه با کلماتی که بر زبان می‌آورند.

حس غریزی یک زن هرگز در شناسایی مردی که دیوانه‌وار دوستش دارد خطا نمی‌کند.

احمق‌ها حرف می‌زنند، بزدل‌ها سکوت می‌کنند و دانایان گوش می‌دهند.»

 

آدم‌ها ذاتاً تمایل دارن زندگی را پیچیده‌تر کنن. انگار خودِ زندگی به‌تنهایی و به اندازهٔ کافی چیز پیچیده‌ای نیست.

زخم خاطرات از جراحت گلوله‌ها بدترن

! بگذار کمی در آرامش و سکوت زندگی کنیم.

صدایی از دل تاریکی به گوشم رسید: «حالت خوبه؟»
ما انسان‌ها میل داریم هر چیزی را باور کنیم غیر از آن چه حقیقت دارد.
 
 

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها