کتاب 5 زبان عشق -با عنوان فرعی رازهایی برای داشتن عشق پایدار- نوشتهی گری چاپمن و دربارهی اصول دوست داشتن زن و مرد و عشق ورزیدن این دو به یکدیگر است. داشتن رابطهای سالم و پایدار نیازمند رعایت اصولی است که چاپمن در این کتاب دربارهی آنها توضیح میدهد. این کتاب در سال ۲۰۱۳ میلادی به چاپ رسید و عنوان پرفروشترین اثر نیویورک تایمز و سایت آمازون را از آن خود کرد.
ما یک حقیقت اساسی را نادیده گرفتهایم: مردم به زبانهای عشق متفاوتی صحبت میکنند.
به دنیای واقعی ازدواج و زندگی مشترک خوش آمدید، جایی که همیشه داخل سینک مو هست و لکهای رنگی روی آینه مشاهده میشوند. جایی که جملات از «امشب شام کجا بریم؟» به «چرا شیر نخریدی؟» تبدیل میشوند. اینجا دنیایی است که بچهها، خویشاوندان جدید، شغل و قبض آب و برق نیازمند توجه هستند، دنیایی که در آن، زندگی روزمره و رنجشها میتوانند به آرامی عشق را کنار بزنند. در این دنیا، یک نگاه یا حرف باعث رنجیدن شود. دو نفر که شدیدا عاشق هم هستند ممکن است دشمن هم شوند و محل زندگیشان به میدان جنگ تبدیل شود.
«چیزای خوب چه فایدهای دارن وقتی نتونی ازشون دو نفری لذت ببری؟»
مهمترین کاری که در زمان بحران باید برای همسر خود انجام دهید، عشق ورزیدن به او است. اگر زبان اصلی عشق او تماس بدنی است، هیچ چیزی مهمتر از این نیست که وقتی گریه میکند او را در آغوش بکشید. ممکن است حرفهای شما در آن زمان تاثیر زیادی نداشته باشند، اما تماس بدنی نشان میدهد که شما به او اهمیت میدهید. بحرانها فرصتهایی هستند برای ابراز عشق. وقتی او را با مهربانی لمس کنید، این کار شما مدتها بعد از اتمام آن بحران در ذهنش خواهد ماند. اما اگر او را در آغوش نکشید ممکن است هیچ وقت این کار شما را فراموش نکند.
روانشناسی به نام ویلیام جیمز گفته است که احتمالا عمیقترین نیاز انسان، نیاز به قدردانی است.
وقتی از همسر خود دور هستید، یک روش اختصاص وقت باکیفیت این است که او را در اتفاقاتی که برایتان میافتد شریک کنید. مثلا فرستادن عکسی از چیز جالبی که در مسیرتان به محل کار دیدهاید یا اتفاق خنده داری که در جلسه کاریتان پیش آمده بود. زنی میگفت: «شوهرم عکسی از دختر و سگمون وقتی برای گردش به بیرون رفته بودند فرستاد. من سر کارم بودم و با دیدن عکس حس کردم منم با اونام».
در واقع وقتی همسرمان از ما تعریف و تشکر میکند، انگیزهی ما برای جبران کردن و انجام کاری برای او بیشتر میشود.
روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که نیاز به عشق اولین نیاز احساسی انسان است. ما برای عشق کوهها را در مینوردیم، از دریاها عبور میکنیم، بیابانها را زیر پا میگذاریم و سختیهای بیشماری را تحمل میکنیم. بدون عشق نمیتوان کوهها را درنوردید، از دریاها عبور کرد، بیابانها را زیر پا گذاشت و سختیها را تحمل کرد. اگر بپذیریم که کلمه «عشق» در جامعهی انسانی نفوذ کرده است، هم در گذشته و هم در حال، باید این را نیز بپذیریم که این کلمه، گیجکنندهترین کلمه نیز هست
هدیه خودش نشانهای است از اینکه هدیه دهنده به یاد ما بوده است. ارزش مادی آن مهم نیست، مهم این است که به او فکر میکردهاید. فکری که نه فقط در ذهن شما بوده، بلکه تبدیل به یک هدیه شده است و با دادن آن عشق و علاقهی خود را ابراز کردهاید.
ما انسانها ذاتا خودخواه هستیم. دنیا به گِرد ما میچرخد. هیچ کدام از ما کاملا نوعدوست نیستیم. فقط حال و هوای عاشقی برای مدتی این توهم را در ما ایجاد میکند.