کتاب محکم در آغوشم بگیر ؛ هفت گفتوگو برای یک عمر زندگی با عشق بر خلاف نامش که ممکن رمانی عاشقانه به نظر برسد، در تلاش است تا به تمام زوجها کمک کند، زندگی خود را بر پایه رابطهای عاشقانه و سالم بنا کنند. این اثر نوشته دکتر سو جانسون است. او که مدتهاست مدیریت موسسه زوج و خانواده اتاوا را بر عهده گرفته است، در این کتاب مجموعهای از نتیجه سالها فعالیتش را نوشته است. فعالیتهایی که به افراد کمک میکند روابطشان را نجات دهند و زندگی خود را آنطور که دوست دارند، رقم بزنند.
«وقتی کسی شما را دوست دارد، اسمتان را بهشکل متفاوتی صدا میزند؛ طوریکه میدانید جای اسمتان در دهانِ او امن است.»
ارتباطِ ما با کسی که او را دوست داریم و با او زندگی میکنیم، مثل کسی است که با ما بندبازی میکند. وقتی بادِ ترس و تردید بر ما میوزد و ما را میلغزاند، نباید بهخاطر سراسیمگی به یکدیگر بیاویزیم یا سعی کنیم از یکدیگر رو برگردانیم تا دستمان را به جایی بند کنیم و سقوط نکنیم. با این کار تنشِ طناب بیشتر میشود و ارتباطِ بین طرفین، شکنندهتر. اگر میخواهیم روی طناب بمانیم باید با حرکاتِ یکدیگر تغییر وضعیت بدهیم و به عواطف یکدیگر پاسخگو باشیم.
اما برای بیشترِ آدمها، عشق احساسی مرموز و مبهم بوده و هنوز هم هست؛ احساسی که میگذارد توصیفش کنی، اما زیر بار تعریف خاصی نمیرود.
حرکاتِ کوچک و منظمی که حاملِ پیامِ "تو برایم مهم هستی" هستند، نقشِ مهمی در حفظِ سلامتِ یک رابطه دارند
درکِ ما از واقعیت، از خودِ واقعیت مهمتر است.
«پشتِ ماسکِ بیتفاوتی، بدبختیِ نامحدودی است و پشتِ بیعاطفگیِ ظاهری، یأس.»
تمام دعواهای زنوشوهری بازپردازیِ این چند سؤال است: آیا حواست به من هست؟ آیا به من اهمیت میدهی؟ آیا وقتی صدایت کنم یا به تو نیاز داشته باشم به کمکِ من میآیی؟
سبکِ بیانِ نادرست یا مخرب سه نوع دارد: اینکه دنبال مقصر بگردیم، اینکه بدون توجه به مشکلات خودمان به طرف مقابل اعتراض کنیم، و اینکه به حرف یکدیگر گوش ندهیم و از موقعیت فرار کنیم.
امکان ندارد دو نفر با هم زندگی کنند و هیچوقت به حساسیتهای یکدیگر ضربه نزنند. آزردگی از کسی که اینقدر به ما نزدیک است، یک اتفاق طبیعیست. بهتر است حساسیتهای یکدیگر را بشناسیم و سعی کنیم در مورد آنها با هم صحبت کنیم تا روزبهروز به هم نزدیکتر شویم
یکی از مطالعاتِ درخشانِ تد هیوستون از دانشگاه تگزاس نشان میدهد دلیلِ اصلیِ مشکلدارشدنِ روابطِ زناشویی دعوا و درگیری نیست، بلکه کمشدنِ محبت و پاسخهای عاطفیای است که به یکدیگر میدهند. درواقع نبودِ پاسخهای عاطفی مهمتر از درگیریهای بین زنوشوهرهاست و بررسیِ این شاخصْ بهتر میتواند نشان دهد پنج سال دیگر اوضاع روابط بین زنوشوهرها چگونه خواهد بود. زوال ارتباط زناشویی زمانیست که پاسخهای صمیمی و محبتآمیز بین زنوشوهرها قطع میشود، نه وقتیکه با هم دعوا میکنند.
در خونِ زنها اکسیتوسین یا هورمونِ آغوشِ بیشتری وجود دارد. به همین دلیل وقتی از طرف کسی توجه کمتری میبینند، بیشتر به او توجه میکنند.