تقریبا چهارصد سال پیش در منطقه میدلبورگ هلند تلسکوپ اختراع شد؛ اختراعی که به انقلابی در کاوش های بشر در کیهان منجر شد. گالیلئو گالیله با استفاده از تلسکوپ وجود کوه های ماه، قمرهای مشتری و لکه های خورشیدی را کشف کرد. کریستیان هویگنس عوارض سطحی مریخ و حلقه های زحل را مشاهده کرد و ویلیام هرشل نیز موفق به کشف یک سیاره جدید و نقشه برداری از ستاره های دوتایی و سحابی ها شد. به همین ترتیب، سایر اخترشناسان نیز با استفاده از تلسکوپ فاصله ستاره ها از منظومه شمسی را مشخص کردند، از ساختار کهکشان راه شیری پرده برداشتند و انبساط کیهان را کشف کردند. با بزرگ تر و قوی تر شدن تلسکوپ ها، اخترشناسان هم توانستند بیش از پیش به اعماق رازهای کیهان نفوذ کنند. گوورت شیلینگ در کتاب شکوه بی پایان کیهان ماجراهای شگفت انگیز دنیای اخترشناسی را طی چهارصد سال پس از اختراع تلسکوپ تعریف می کند و چشم اندازی از مهم ترین اکتشافات صورت گرفته در عرصه اخترشناسی در این مدت را به تصویر می کشد. تصاویری زیبا و باشکوه از کیهان، که بزرگ ترین تلسکوپ های موجود ثبت کرده اند، جذابیت این سفر شگفت انگیز را دوچندان می کند.
کتاب پیش رو اولین مجلد از مجموعه «زندگی روزمره» است و به موضوعاتی می پردازد که شاید برای خواننده امروزی بسیار جذاب و خواندنی باشد. بخش در تاریخ دوران مدرن تأثیری همه جانبه داشته؛ یعنی انقلاب فرانسه. حال این کتاب پرسش هایی را در دل روزمرگی های مردمان دوره انقلاب فرانسه می گذارد و زندگی همه طبقات جامعه را می کاود: نگرانیها، دلخوشیها، شرایط زندگی، وضع زنان و کارگران و روستاییان، اوضاع بهداشتی، چه می خوردند، چه می پوشیدند، برای سرگرم کردن خود چه می کردند و مواجهه شان با جرم و جنایت و کلیسا چگونه بود.
کتاب حاضر در واقع مبین مواضع سیاسی فوکویاما و برائتنامهی وی از جریان نومحافظهکاری است. وی از نظر سیاسی خود را محافظهکار میداند و بهرغم آنکه در بدو امر به همراه حلقهی متنفذ نومحافظهکاران دولت بوش را به گرداب جنگ عراق تشویق کردند، اما در اینجا ضمن انتقاد از رویکرد خارجی دولت بوش در صحنهی بینالملل، بهویژه در خاورمیانه، تصریح میکند که رفتار امپراتورمآبانهی بوش جایگاه ابرقدرتی امریکا در صحنهی جهانی را بهشدت متزلزل و اعتبار آن را خدشهدار کرده است.
وی همچنین معتقد است که لیبرال دموکراسی را نمیتوان با توسل به نیروی نظامی بر هیچ جامعهای تحمیل کرد. سرنوشت امریکا و همراهانش در عراق نمونهی بارزی است که نشان میدهد هرگونه توسل به زور برای تحمیل دموکراسی، محتوم به شکست است.
ما در جهان معاصر با چه اندیشه هایی زندگی می کنیم؟ مهم ترین پرسش ها و دغدغه های زندگی کنونی ما چیست؟ در نام آوران فرهنگ معاصر، در همراهی با شخصیت هایی چون آلبرت شوایتزر، مهاتما گاندی، سورن کرکگور، یونگ، ویکتور فرانکل، تولستوی، تاگور، نیچه، یاسپرس، هایدگر، جان رالز، آیریس مرداک، ویلیام جیمز، اینشتین، اریک فروم، لویناس، آلدو لئوپولد، جبران خلیل جبران، هرمان هسه، پل کله و هشتاد شخصیت دیگر، به این پرسش ها خواهیم پرداخت. شوایتزر می گفت بزرگترین دشمن اخلاق همیشه بی اعتنایی بوده است، اما چرا همیشه باید همرنگ جماعت شد. پوپرمی گفت همه زندگی حل مسئله است و ویتگنشتاین توصیه می کرد که «هیچ چیز را مسلم نگیرید، فکر کنید.»
نام آوران فرهنگ معاصر، فقط شرح زندگی و دستاوردهای این صد شخصیت نیست. بلکه بیشتر، تصویرهایی است از فضای زندگی و فعالیت های بشر به ویژه از آغاز قرن بیستم به این سو. در ترجمه و تألیف این اثر، از منابع معتبر، و در مواردی مهم، از آثار خود نام آوران استفاده شده است. در کتاب، خواندنی های بسیار خواهید یافت.
کتاب «نظریهپردازی انقلابها» نوشته جان فورن ( -۱۹۵۵)، جامعهشناس و نویسنده آمریکایی است. جان فورن نامی شناخته شده در بین دانشجویان و علاقهمندان به جامعه شناسی در ایران است، پایاننامه او به بررسی زمینه تحولات اجتماعی خاورمیانه در چارچوب مطالعات تحقیقی- تاریخی، و بر اساس نظریه اختصاص داشت. فورن در این کتاب به این پرسش پاسخ داده است که آیا دوره انقلابها در جهان به سرآمده است. آیا این امکان وجود دارد که باردیگر سرزمینی، انقلاب را تجربه کند؟ با نگاهی به تاریخ معاصر درمییابیم که به نظر نمی رسد در مناطقی مانند مصر، لیبی، مکزیک، الجزایر یا پرو، ضرورتا این دوران به سر آمده باشد و شاید هم انقلاب هنوز پشت دروازههای خیلی از مناطق باشد. به گفته فورن،شاید گفتمان انقلاب در حال تغییر است؛ ممکن است خاستگاه ها و کانون های بین المللی در حال جابه جایی باشد ؛ شاید کنشگران و فعالان انقلاب در حال عوض شدن. همۀ اینها می تواند به احتمال درست باشد. در هر حال، انقلاب تا پایان تاریخ با ما خواهد بود، چیزی که هست ـ به فرض پذیرش گفتۀ فرانسیس فوکویاما ـ از نظر پنهان است. در بخشی از کتاب «نظریهپردازی انقلابها» میخوانیم: «برخلاف نظر برخی، نمیتوان پذیرفت که دورۀ انقلاب در جهان به سر آمده است. این واقعه میتواند بازهم در این یا آن گوشه کرۀ زمین روی دهد. هرچند ممکن است گفتمان ومحل وقوع انقلابها تغییر کند، اما به هر حال، در آیندهای که فعلا پیش رو داریم، وقوع انقلابها امری ناممکن نیست. در کتاب نظریهپردازی انقلابها، بعضی از نامدارترین اندیشمندان به بررسی نقادانۀ بسیاری از چارچوبهای نظری پرداخته و در فهم انقلاب کوشش کردهاند. رویکردهای نظری در این کتاب، بر محور مفاهیم و جستارهایی از قبیل دولت و کارگزارن انقلاب، نظریۀ ساختگرایی، الگوهای نخبگی و نظریههای جمعیت شناختی، مطالعات قومی/ نژادی، مطالعات فرهنگی، و فمینیسم قرار دارد؛ از لحاظ زمانی، کتاب به دورۀ تاریخی بین انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم تا تحولات اروپای شرقی در اواخر قرن بیستم میپردازد، هرچند گاهی به رویدادهای پیش از این دوره نیز پرداخته است. شاید بتوان با توجه به شرایط کنونی و آیندۀ جهان ادعا کرد که بررسی انقلابها مهمترین اشتغال ذهنی دانشوران اجتماعی، بهویژه جامعهشناسان امروز است. مطالعه نقادانه کتاب حاضر میتواند به سهم خودگامی در این زمینه باشد».